سال‌هاست که به‌عنوان مشاور برند وتوسعه کسب و کار، کارآفرین و مدیر کسب‌وکار، درگیر چالش‌ها و تصمیم‌های بزرگ هستم. درآمدم از این مسیر حاصل می‌شود؛ اما آنچه مرا هر ترم دوباره و دوباره به دانشگاه می‌کشاند، نه رقم قراردادهاست و نه میزان دریافتی‌های مالی  بلکه عشقی است عمیق به آموزش، رشد، و زندگی در کنار نسل آینده.در کلاس‌هایم، بیشتر اوقات ایستاده‌ام؛ نه فقط به‌خاطر احترام به جایگاه معلمی، بلکه برای آن‌که در حرکت بمانم، در جریان بمانم، و با تمام وجود با دانشجویانم زندگی کنم. تدریس برای من یک گفت‌وگوی زنده است، نه یک سخنرانی خشک؛ به همین دلیل، شیوه‌ام تعاملی، چالشی و گاه سخت‌گیرانه است  چون به توان آن‌ها باور دارم.

سخت می‌گیرم، اما از روی عشق؛ چون دانشجویانم را دوست دارم. بارها شده که در میانه‌ کلاس، از نگاه‌ها، پرسش‌ها و حتی اعتراض‌هایشان چیزهایی آموخته‌ام که هیچ کتابی یاد نمی‌دهد.در کلاس، من فقط معلم نیستم؛ یک یادگیرنده‌ی مشتاق هم هستم.تدریس برای من، فرصتی است برای زنده ماندن، برای تازه ماندن، برای شنیدن صدای نسل امروز و برای ساختن فردایی که مسئولانه‌تر، خلاق‌تر و انسانی‌تر باشد. حضور در کلاس درس، مرا به روز نگه می‌دارد؛ نه فقط از نظر علمی، بلکه از نظر انسانی.در این صفحه، بخشی از خاطرات و لحظات تدریس من را خواهید دید  تصاویری از کلاس‌هایی که در آن‌ها علاوه بر آموختن چیزهای زیادی آموخته‌ام. دانشگاه برای من، صرفاً یک مکان نیست؛ جایی است که قلبم برای آموزش می‌تپد.