شادی صرفاً یک احساس شخصی نیست، بلکه عاملی کلیدی در موفقیت سازمان‌ها و کسب‌وکارها به شمار می‌رود. پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که سطح شادی و رضایت مدیران، کارمندان و حتی کارآفرینان می‌تواند تاثیر مستقیمی بر عملکرد کاری و تصمیم‌گیری‌های آنها داشته باشد. در دنیای پررقابت امروز، مدیران آگاه دریافته‌اند که ایجاد محیط کاری شاد و حفظ روحیه‌ی مثبت نه‌تنها به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می‌کند، بلکه بهره‌وری سازمان را نیز افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، کارآفرینان که معمولاً با فشارها و عدم‌قطعیت‌های زیادی روبرو هستند، با حفظ نگرش شاد و امیدوارانه می‌توانند خلاقیت و پشتکار بیشتری نشان دهند. در این مقاله به نقش شادی در دو بعد مهم دنیای کسب‌وکار  بهره‌وری و تصمیم‌گیری برای مدیران و کارآفرینان می‌پردازیم.

شادی چگونه بهره‌وری را افزایش می‌دهد؟

رابطه‌ی میان شادی و بهره‌وری سال‌هاست مورد توجه محققان قرار گرفته است. یافته‌های علمی حاکی از آن است که کارکنان و مدیران خوشحال‌تر، عملکرد بهتری دارند و سازمان‌های آن‌ها موفق‌تر عمل می‌کنند. این ایده برای نخستین بار در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در قالب مطالعات مشهور به آزمایش‌های هاوثورن مطرح شد، جایی که پژوهشگران دانشکده کسب‌وکار هاروارد مشاهده کردند «کارگر شاد، کارگر سخت‌کوش» است و رضایت کارکنان منجر به بهبود تولید می‌شود. از آن زمان تاکنون، تحقیقات مدرن بارها این ارتباط را تایید کرده‌اند. به عنوان مثال، یک مطالعه‌ی گسترده توسط دانشگاه آکسفورد در سال ۲۰۱۹ نشان داد کارمندانی که احساس شادی بیشتری دارند به طور میانگین ۱۳٪ بهره‌وری بالاتری دارند. در این پژوهش میدانی – که با همکاری یک شرکت بزرگ مخابراتی انجام شد – مشاهده گردید افراد شادتر تماس‌های فروش بیشتری برقرار کرده و نرخ موفقیت فروش آن‌ها بالاتر است. جالب اینکه افزایش بهره‌وری ناشی از شادی، به معنای صرف ساعات کار بیشتر نیست، بلکه افراد شاد در همان زمان کاری معمول خود بازدهی بیشتری نشان می‌دهند.

اگر این موضوع به وضعیت فعلی کسب‌وکار شما نزدیک است،می‌توانیم در یک گفت‌وگوی کوتاه، مسیر درست را شفاف‌تر کنیم.

مدیران با ایجاد محیط کاری مثبت و حمایت‌گر می‌توانند شادی کارکنان را تقویت کنند و از مزایای آن بهره‌مند شوند. فرهنگ سازمانی شاد که در آن موفقیت‌ها جشن گرفته می‌شود، روابط کاری صمیمانه است و تعادل کار و زندگی تشویق می‌گردد، زمینه‌ساز تعهد بالاتر کارکنان و کاهش فرسودگی شغلی است. پژوهشی در Harvard Business Review نشان می‌دهد توجه مدیران به رفاه و شادی کارکنان نه تنها کیفیت زندگی آن‌ها را بهبود می‌بخشد، بلکه به سودآوری و بهره‌وری شرکت نیز کمک می‌کند. به بیان ساده, شادی یک بازی برد-برد برای کارمند و کارفرماست؛ کارکنان شادتر با انرژی و انگیزه‌ی بیشتری کار می‌کنند و این به موفقیت سازمان منجر می‌شود.

برای کارآفرینان نیز شادی نقشی تعیین‌کننده در عملکردشان دارد. کارآفرینان معمولاً ساعات طولانی‌تر و استرس بیشتری را تحمل می‌کنند، اما آن‌هایی که از کار خود احساس رضایت و خوشنودی می‌کنند، استقامت و ابتکار عمل بیشتری دارند. احساس شادی اغلب با حس معنا و هدف در کار همراه است؛ یک کارآفرین که به کارش عشق می‌ورزد حتی در مواجهه با چالش‌ها نیز با انگیزه می‌ماند. بررسی‌ها حاکی از آن است که به رغم ریسک‌ها و فشارهای راه‌اندازی کسب‌وکار، کارآفرینان به طور متوسط نسبت به کارمندان حقوق‌بگیر شادتر هستند. یکی از تحقیقات مدرسه وارتون (دانشگاه پنسیلوانیا) بر روی هزاران فارغ‌التحصیل نشان داد فارغ از میزان درآمد، افرادی که کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کرده‌اند رضایت شغلی و شادی بیشتری گزارش کرده‌اند؛ محققان علت این امر را در حس کنترل بر سرنوشت کاری و استقلال عمل در میان کارآفرینان می‌دانند که حتی با وجود ساعت‌های کاری طولانی، به آن‌ها احساس بهتری می‌دهد. بنابراین، شادی و اشتیاق درونی می‌تواند سوخت محرکه‌ای برای خلاقیت و پشتکار کارآفرینان باشد و موفقیت بلندمدت آن‌ها را تضمین کند.

نقش شادی در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی

تصمیم‌گیری‌های مدیران و کارآفرینان – از برنامه‌ریزی استراتژیک تا حل مسائل روزمره – می‌تواند به طور قابل توجهی تحت تاثیر حالت‌های هیجانی و میزان شادی آن‌ها قرار گیرد. حفظ یک نگرش مثبت عموماً به داشتن دید بازتر و امیدبخش در تصمیم‌گیری منجر می‌شود. افراد شاد تمایل دارند در مواجهه با مشکلات، بیشتر به راه‌حل‌های خلاقانه بیندیشند و چشم‌انداز بلندمدت را در نظر بگیرند. به بیان دیگر، احساسات مثبت می‌تواند باعث گسترش حوزه فکر و افزایش خلاقیت در حل مسئله شود. این موضوع برای کارآفرینان – که غالباً با تصمیم‌گیری‌های نوآورانه سروکار دارند – بسیار ارزشمند است؛ وقتی بنیان‌گذار یک استارتاپ با خوش‌بینی و انرژی تصمیم می‌گیرد، احتمال دارد راهکارهایی را ببیند که در حالت ناامیدی پنهان می‌ماند.

از سوی دیگر، روانشناسان سازمانی هشدار می‌دهند که شادی و هیجان بیش از حد نیز ممکن است به خطاهای شناختی در تصمیم‌گیری بینجامد. تحقیقات دانشگاه رایس نشان می‌دهد مدیرانی که بیش از حد خوشبین و پرنشاط هستند، احتمال دارد احتمال شکست یا ریسک‌های تصمیم را دست‌کم بگیرند. به عنوان نمونه، در یک مطالعه، معامله‌گران ارزی که پیش از معاملات در حالت روحی بسیار خوب و سرخوش بودند، نسبت به همتایان خود تصمیم‌های کم‌دقت‌تری اتخاذ کردند و حتی متحمل زیان مالی شدند. برعکس، حالتی کمی ملایم‌تر یا حتی منفی (مانند اندکی نگرانی) در شرایط پرریسک می‌تواند باعث افزایش دقت و تمرکز در جمع‌آوری اطلاعات و احتیاط بیشتر شود. بنابراین، برای مدیران مهم است که بین نگرش مثبت و ارزیابی واقع‌بینانه تعادل برقرار کنند. شادی زمانی در تصمیم‌گیری ارزشمند است که به انگیزه، خلاقیت و اعتمادبه‌نفس کمک کند، اما باید آگاه بود که خوش‌بینی افراطی می‌تواند به غفلت از جوانب منفی منجر شود.

علاوه بر تاثیر بر ادراک و تحلیل شخصی مدیر, حالت هیجانی رهبر بر تیم تحت مدیریتش نیز اثر می‌گذارد. مدیران شاد و مثبت‌اندیش معمولاً با رفتار خود فرهنگی از اعتماد، همکاری و روحیه‌ی بالا در تیم ایجاد می‌کنند. این جو مثبت سازمانی باعث می‌شود اعضای تیم در تصمیم‌گیری‌های گروهی مشارکت بیشتری داشته باشند، ایده‌های نو مطرح کنند و از شکست نترسند، که نتیجه‌ی آن تصمیم‌های باکیفیت‌تر و نوآورانه‌تر است. در مقابل، اگر مدیران دچار افسردگی، خشم یا استرس شدید باشند، ممکن است ارتباطات در تیم تضعیف شود و تصمیم‌ها حالت تدافعی یا عجولانه پیدا کنند. حتی پژوهش‌ها نشان داده است خشم مدیریتی می‌تواند ریسک‌پذیری بی‌مورد را افزایش دهد و قضاوت را مخدوش کند. برای کارآفرینان نیز، که اغلب تیم‌های کوچکی را رهبری می‌کنند، ایجاد فرهنگ شادی و انعطاف‌پذیری اهمیت بالایی دارد؛ زیرا در استارتاپ‌ها تصمیم‌گیری سریع و صحیح می‌تواند مرز بین شکست و موفقیت باشد. یک کارآفرین با روحیه‌ی مثبت نه تنها خود تصمیمات سنجیده‌تری می‌گیرد، بلکه انرژی مثبت خود را به اعضای تیم یا شرکا منتقل می‌کند و همه را در مسیر هدف مصمم‌تر نگه می‌دارد.

نتیجه‌گیری

شادی در محیط کار دیگر یک موضوع تجملی یا صرفاً «خوب است که باشد» تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان یک عامل استراتژیک در موفقیت کسب‌وکارها شناخته شده است. مدیران و کارآفرینانی که به شادی و سلامت روان خود و افرادشان توجه می‌کنند، در واقع در حال سرمایه‌گذاری بر بهبود بهره‌وری، خلاقیت و کیفیت تصمیم‌گیری در سازمانشان هستند. البته شادی به معنای انکار مشکلات یا اجبار به خوش‌بینی بی‌مورد نیست؛ بلکه منظور پرورش نگرشی سازنده و ایجاد محیطی است که در آن افراد احساس ارزشمندی، حمایت و انگیزش کنند. چنین محیطی تاب‌آوری در برابر چالش‌ها را بالا می‌برد و امکان می‌دهد حتی در روزهای سخت، تیم‌ها با انرژی و امید به جلو حرکت کنند.

به طور خاص، مدیران با رفتار و سیاست‌های خود نقش مهمی در تزریق شادی به سازمان دارند – از قدردانی از تلاش کارکنان گرفته تا ایجاد تعادل کار و زندگی و الگوبرداری از نگرش مثبت در رهبری و کواکتیو کوچینگ. همان‌گونه که یکی از اساتید هاروارد تاکید کرده است، رهبران در برابر سازمان خود مسئولیت دارند که شاد باشند، چرا که شادی آن‌ها با عملکرد بهتر کارکنان و حتی موفقیت مالی شرکت گره خورده است. کارآفرینان نیز با پرورش اشتیاق ذاتی و خوش‌بینی واقع‌بینانه، می‌توانند چشم‌انداز الهام‌بخش‌تری برای کسب‌وکار نوپای خود ترسیم کنند و در مسیر پراسترس کارآفرینی تصمیم‌های بهتری بگیرند.

در نهایت، نقش شادی در بهره‌وری و تصمیم‌گیری را نمی‌توان نادیده گرفت. ترکیب علم مدیریت و روان‌شناسی مثبت‌گرا به ما یادآور می‌شود که سازمان‌های شادتر، سازمان‌های موفق‌تری هستند. از این رو، شایسته است که شادی و رضایت به عنوان یک اولویت در کنار سایر شاخص‌های عملکردی مورد توجه مدیران و صاحبان کسب‌وکار قرار گیرد.

منابع